مقصد اینجاست ندای طلب اینجا شنوند


مقصد اینجاست ندای طلب اینجا شنوند

مقصد اینجاست ندای طلب اینجا شنوند


بختیان را ز جرس صبح دم آوا شنوند

بختیان را ز جرس صبح دم آوا شنوند
بختیان را ز جرس صبح دم آوا شنوند
عارفان نظری را فدی اینجا خواهند
عارفان نظری را فدی اینجا خواهند
عارفان نظری را فدی اینجا خواهند
هاتفان سحری را ندی اینجا شنوند
هاتفان سحری را ندی اینجا شنوند
هاتفان سحری را ندی اینجا شنوند
خاکیان را ز دل گرم روان آتش عشق
خاکیان را ز دل گرم روان آتش عشق
خاکیان را ز دل گرم روان آتش عشق
باد سرد از سر خوناب سویدا شنوند
باد سرد از سر خوناب سویدا شنوند
باد سرد از سر خوناب سویدا شنوند
همه سگ جان و چو سگ ناله کنانند به صبح
همه سگ جان و چو سگ ناله کنانند به صبح
همه سگ جان و چو سگ ناله کنانند به صبح
صبح دم نالهٔ سگ بین که چه پیدا شنوند
صبح دم نالهٔ سگ بین که چه پیدا شنوند
صبح دم نالهٔ سگ بین که چه پیدا شنوند
خاک پر سبحهٔ قرا شود از اشک نیاز
خاک پر سبحهٔ قرا شود از اشک نیاز
خاک پر سبحهٔ قرا شود از اشک نیاز
وز دل خاک همان نالهٔ قرا شنوند
وز دل خاک همان نالهٔ قرا شنوند
وز دل خاک همان نالهٔ قرا شنوند
خاک اگر گرید و نالد چه عجب کاتش را
خاک اگر گرید و نالد چه عجب کاتش را
خاک اگر گرید و نالد چه عجب کاتش را
بانگ گریه ز دل صخرهٔ صما شنوند
بانگ گریه ز دل صخرهٔ صما شنوند
بانگ گریه ز دل صخرهٔ صما شنوند
گریه آن گریه که از دیدهٔ آتش بینند
گریه آن گریه که از دیدهٔ آتش بینند
گریه آن گریه که از دیدهٔ آتش بینند
ناله آن ناله که از سینهٔ خارا شنوند
ناله آن ناله که از سینهٔ خارا شنوند
ناله آن ناله که از سینهٔ خارا شنوند
چون بلرزد علم صبح و بنالد دم کوس
چون بلرزد علم صبح و بنالد دم کوس
چون بلرزد علم صبح و بنالد دم کوس
کوه را نالهٔ تب لرزه چو دریا شنوند
کوه را نالهٔ تب لرزه چو دریا شنوند
کوه را نالهٔ تب لرزه چو دریا شنوند
صبح گلفام شد ارواح طلب تا نگرند
صبح گلفام شد ارواح طلب تا نگرند
صبح گلفام شد ارواح طلب تا نگرند
کوس گلبام زد ابدال بگو تا شنوند
کوس گلبام زد ابدال بگو تا شنوند
کوس گلبام زد ابدال بگو تا شنوند
هر چه در پردهٔ شب راز دل عشاق است
هر چه در پردهٔ شب راز دل عشاق است
هر چه در پردهٔ شب راز دل عشاق است
کان نفس جز به قیامت نه همانا شنوند
کان نفس جز به قیامت نه همانا شنوند
کان نفس جز به قیامت نه همانا شنوند
صبح شد هدهد جاسوس کز او او وا پرسند
صبح شد هدهد جاسوس کز او او وا پرسند
صبح شد هدهد جاسوس کز او او وا پرسند
کوس شد طوطی غماز کز او واشنوند
کوس شد طوطی غماز کز او واشنوند
کوس شد طوطی غماز کز او واشنوند
چون به پای علم روز، سر شب ببرند
چون به پای علم روز، سر شب ببرند
چون به پای علم روز، سر شب ببرند
چه عجب کز دم مرغ آه دریغا شنوند
چه عجب کز دم مرغ آه دریغا شنوند
چه عجب کز دم مرغ آه دریغا شنوند
کشته شد دیو به پای علم لشکر حاج
کشته شد دیو به پای علم لشکر حاج
کشته شد دیو به پای علم لشکر حاج
شاید ار تهنیت از کوس مفاجا شنوند
شاید ار تهنیت از کوس مفاجا شنوند
شاید ار تهنیت از کوس مفاجا شنوند
کوس حاج است که دیو از فزعش گردد کر
کوس حاج است که دیو از فزعش گردد کر
کوس حاج است که دیو از فزعش گردد کر
زو چو کرنای سلیمان دم عنقا شنوند
زو چو کرنای سلیمان دم عنقا شنوند
زو چو کرنای سلیمان دم عنقا شنوند
یارب این کوس چه هاروت فن و زهره نواست
یارب این کوس چه هاروت فن و زهره نواست
یارب این کوس چه هاروت فن و زهره نواست
که ز یک پرده صد الحانش به عمدا شنوند
که ز یک پرده صد الحانش به عمدا شنوند
که ز یک پرده صد الحانش به عمدا شنوند
چه کند کوس که امروز قیامت نکند
چه کند کوس که امروز قیامت نکند
چه کند کوس که امروز قیامت نکند
بند آرد نفس صور که فردا شنوند
بند آرد نفس صور که فردا شنوند
بند آرد نفس صور که فردا شنوند
کوس را بین خم ایوان سلیمان که در او
کوس را بین خم ایوان سلیمان که در او
کوس را بین خم ایوان سلیمان که در او
لحن داود به آهنگ دل آرا شنوند
لحن داود به آهنگ دل آرا شنوند
لحن داود به آهنگ دل آرا شنوند
کوس چون صومعهٔ پیر ششم چرخ کز او
کوس چون صومعهٔ پیر ششم چرخ کز او
کوس چون صومعهٔ پیر ششم چرخ کز او
بانگ شش دانهٔ تسبیح ثریا شنوند
بانگ شش دانهٔ تسبیح ثریا شنوند
بانگ شش دانهٔ تسبیح ثریا شنوند
کوس ماند به کمان فلک اما عجب آنک
کوس ماند به کمان فلک اما عجب آنک
کوس ماند به کمان فلک اما عجب آنک
زو صریر قلم تیر به جوزا شنوند
زو صریر قلم تیر به جوزا شنوند
زو صریر قلم تیر به جوزا شنوند
کوس را دل نی و دردی نه، چرانالد زار
کوس را دل نی و دردی نه، چرانالد زار
کوس را دل نی و دردی نه، چرانالد زار
نالهٔ زار ز درد دل دروا شنوند
نالهٔ زار ز درد دل دروا شنوند
نالهٔ زار ز درد دل دروا شنوند
کوس چون مار شده حلقه و کو بند سرش
کوس چون مار شده حلقه و کو بند سرش
کوس چون مار شده حلقه و کو بند سرش
بانگ آن کوفتن از کعبه به صنعا شنوند
بانگ آن کوفتن از کعبه به صنعا شنوند
بانگ آن کوفتن از کعبه به صنعا شنوند
سخت سر کوفته دارندش و او نالد زار
سخت سر کوفته دارندش و او نالد زار
سخت سر کوفته دارندش و او نالد زار
نالهٔ مرد ز سرکوبهٔ اعدا شنوند
نالهٔ مرد ز سرکوبهٔ اعدا شنوند
نالهٔ مرد ز سرکوبهٔ اعدا شنوند
خم کوس است که ما نوذیحجه نمود
خم کوس است که ما نوذیحجه نمود
خم کوس است که ما نوذیحجه نمود
گر ز مه لحن خوش زهرهٔ زهرا شنوند
گر ز مه لحن خوش زهرهٔ زهرا شنوند
گر ز مه لحن خوش زهرهٔ زهرا شنوند
خود فلک خواهد تا چنبر این کوس شود
خود فلک خواهد تا چنبر این کوس شود
خود فلک خواهد تا چنبر این کوس شود
تا صداش از حبل الرحمهٔ بطحا شنوند
تا صداش از حبل الرحمهٔ بطحا شنوند
تا صداش از حبل الرحمهٔ بطحا شنوند
گر دم چنبر چو بین که شنودند خوش است
گر دم چنبر چو بین که شنودند خوش است
گر دم چنبر چو بین که شنودند خوش است
پس دم آن خوش تر کز چنبر مینا شنوند
پس دم آن خوش تر کز چنبر مینا شنوند
پس دم آن خوش تر کز چنبر مینا شنوند
از پی حرمت کعبه چه عجب گر پس از این
از پی حرمت کعبه چه عجب گر پس از این
از پی حرمت کعبه چه عجب گر پس از این
بانگ دق الکوس از گنبد خضرا شنوند
بانگ دق الکوس از گنبد خضرا شنوند
بانگ دق الکوس از گنبد خضرا شنوند
مشتری قرعهٔ توفیق زند بر ره حاج
مشتری قرعهٔ توفیق زند بر ره حاج
مشتری قرعهٔ توفیق زند بر ره حاج
بانگ آن قرعه بر این رقعهٔ غبرا شنوند
بانگ آن قرعه بر این رقعهٔ غبرا شنوند
بانگ آن قرعه بر این رقعهٔ غبرا شنوند
عرشیان بانگ وللله علی الناس زنند
عرشیان بانگ وللله علی الناس زنند
عرشیان بانگ وللله علی الناس زنند
پاسخ از خلق سمعنا و اطعنا شنوند
پاسخ از خلق سمعنا و اطعنا شنوند
پاسخ از خلق سمعنا و اطعنا شنوند
از سر و پای در آیند سراپا به نیاز
از سر و پای در آیند سراپا به نیاز
از سر و پای در آیند سراپا به نیاز
تا تعال از ملک العرش تعالی شنوند
تا تعال از ملک العرش تعالی شنوند
تا تعال از ملک العرش تعالی شنوند
روضه روضه همه ره باغ منور بینند
روضه روضه همه ره باغ منور بینند
روضه روضه همه ره باغ منور بینند
برکه برکه همه جا آب مصفا شنوند
برکه برکه همه جا آب مصفا شنوند
برکه برکه همه جا آب مصفا شنوند
بر سر روضه همه جای تنزه شمرند
بر سر روضه همه جای تنزه شمرند
بر سر روضه همه جای تنزه شمرند
بر لب برکه همه جای تماشا شنوند
بر لب برکه همه جای تماشا شنوند
بر لب برکه همه جای تماشا شنوند
انجم ماه وش آمادهٔ حج آمده اند
انجم ماه وش آمادهٔ حج آمده اند
انجم ماه وش آمادهٔ حج آمده اند
تا خواص از همه لبیک مثنا شنوند
تا خواص از همه لبیک مثنا شنوند
تا خواص از همه لبیک مثنا شنوند
همه را نسخهٔ اجزای مناسک در دست
همه را نسخهٔ اجزای مناسک در دست
همه را نسخهٔ اجزای مناسک در دست
از پی کسب جزا خواندن اجزا شنوند
از پی کسب جزا خواندن اجزا شنوند
از پی کسب جزا خواندن اجزا شنوند
نه صحیفه است فلک هفت ده آیت ز برش
نه صحیفه است فلک هفت ده آیت ز برش
نه صحیفه است فلک هفت ده آیت ز برش
عاشقان این همه از سورهٔ سودا شنوند
عاشقان این همه از سورهٔ سودا شنوند
عاشقان این همه از سورهٔ سودا شنوند
نه صحیفه که به ده بند یکایک بستند
نه صحیفه که به ده بند یکایک بستند
نه صحیفه که به ده بند یکایک بستند
تا نه بس دیر چو سی پاره مجزا شنوند
تا نه بس دیر چو سی پاره مجزا شنوند
تا نه بس دیر چو سی پاره مجزا شنوند
خام پوشند و همه اطلس پخته شمرند
خام پوشند و همه اطلس پخته شمرند
خام پوشند و همه اطلس پخته شمرند
زهر نوشند و همه بانگ هنیا شنوند
زهر نوشند و همه بانگ هنیا شنوند
زهر نوشند و همه بانگ هنیا شنوند
زندگیشان به حق و نام بر ارواح چراست
زندگیشان به حق و نام بر ارواح چراست
زندگیشان به حق و نام بر ارواح چراست
کبشان ابر دهد لاف ز سقا شنوند
کبشان ابر دهد لاف ز سقا شنوند
کبشان ابر دهد لاف ز سقا شنوند
گنج پروردهٔ فقرند و کم کم شده لیک
گنج پروردهٔ فقرند و کم کم شده لیک
گنج پروردهٔ فقرند و کم کم شده لیک
گم گم گنج سرا پردهٔ بالا شنوند
گم گم گنج سرا پردهٔ بالا شنوند
گم گم گنج سرا پردهٔ بالا شنوند
فقر نیکوست به رنگ ارچه به آواز بد است
فقر نیکوست به رنگ ارچه به آواز بد است
فقر نیکوست به رنگ ارچه به آواز بد است
عامه زین رنگ هم آواز تبرا شنوند
عامه زین رنگ هم آواز تبرا شنوند
عامه زین رنگ هم آواز تبرا شنوند
شبه طاووس شمر فقر که طاوسان را
شبه طاووس شمر فقر که طاوسان را
شبه طاووس شمر فقر که طاوسان را
رنگ زیباست گر آواز نه زیبا شنوند
رنگ زیباست گر آواز نه زیبا شنوند
رنگ زیباست گر آواز نه زیبا شنوند
سفر کعبه نمودار ره آخرتاست
سفر کعبه نمودار ره آخرتاست
سفر کعبه نمودار ره آخرتاست
گر چه رمز رهش از صورت دیبا شنوند
گر چه رمز رهش از صورت دیبا شنوند
گر چه رمز رهش از صورت دیبا شنوند
جان معنی است باسم صوری داده برون
جان معنی است باسم صوری داده برون
جان معنی است باسم صوری داده برون
خاصگان معنی و عامان همه اسما شنوند
خاصگان معنی و عامان همه اسما شنوند
خاصگان معنی و عامان همه اسما شنوند
کعبه را نام به میدانگه عام عرفات
کعبه را نام به میدانگه عام عرفات
کعبه را نام به میدانگه عام عرفات
حجرهٔ خاص جهان داور دارا شنوند
حجرهٔ خاص جهان داور دارا شنوند
حجرهٔ خاص جهان داور دارا شنوند
عابدان نعره برآرند به میدانگه از آنک
عابدان نعره برآرند به میدانگه از آنک
عابدان نعره برآرند به میدانگه از آنک
نعرهٔ شیر دلان در صف هیجا شنوند
نعرهٔ شیر دلان در صف هیجا شنوند
نعرهٔ شیر دلان در صف هیجا شنوند
عارفان خامش و سر بر سر زانو چو ملخ
عارفان خامش و سر بر سر زانو چو ملخ
عارفان خامش و سر بر سر زانو چو ملخ
نه چو زنبور کز او شورش و غوغا شنوند
نه چو زنبور کز او شورش و غوغا شنوند
نه چو زنبور کز او شورش و غوغا شنوند
ساربانا به وفا بر تو که تعجیل نمای
ساربانا به وفا بر تو که تعجیل نمای
ساربانا به وفا بر تو که تعجیل نمای
کز وفای تو ز من شکر موفا شنوند
کز وفای تو ز من شکر موفا شنوند
کز وفای تو ز من شکر موفا شنوند
حاش لله اگر امسال ز حج و امانم
حاش لله اگر امسال ز حج و امانم
حاش لله اگر امسال ز حج و امانم
نز قصور من و تقصیر تو حاشا شنوند
نز قصور من و تقصیر تو حاشا شنوند
نز قصور من و تقصیر تو حاشا شنوند
دوستان یافته میقات و شده زی عرفات
دوستان یافته میقات و شده زی عرفات
دوستان یافته میقات و شده زی عرفات
من به فید و ز من آوازه به بطحا شنوند
من به فید و ز من آوازه به بطحا شنوند
من به فید و ز من آوازه به بطحا شنوند
هیچ اگر سایه پذیرد منم آن سایهٔ هیچ
هیچ اگر سایه پذیرد منم آن سایهٔ هیچ
هیچ اگر سایه پذیرد منم آن سایهٔ هیچ
که مرا نام نه در دفتر اشیا شنوند
که مرا نام نه در دفتر اشیا شنوند
که مرا نام نه در دفتر اشیا شنوند
ها و ها باشد اگر محمل ما سازی و هم
ها و ها باشد اگر محمل ما سازی و هم
ها و ها باشد اگر محمل ما سازی و هم
برسانیم بکم زانکه ز من ها شنوند
برسانیم بکم زانکه ز من ها شنوند
برسانیم بکم زانکه ز من ها شنوند
بر در کعبه که بیت الله موجودات است
بر در کعبه که بیت الله موجودات است
بر در کعبه که بیت الله موجودات است
که مباهات امم زان در والا شنوند
که مباهات امم زان در والا شنوند
که مباهات امم زان در والا شنوند
بار عام است و در کعبه گشاده است کز او
بار عام است و در کعبه گشاده است کز او
بار عام است و در کعبه گشاده است کز او
خاصگان بانگ در جنت ماوا شنوند
خاصگان بانگ در جنت ماوا شنوند
خاصگان بانگ در جنت ماوا شنوند
پس چو رضوان در جنات گشاید ملکان
پس چو رضوان در جنات گشاید ملکان
پس چو رضوان در جنات گشاید ملکان
بانگ حلقه زدن کعبهٔ علیا شنوند
بانگ حلقه زدن کعبهٔ علیا شنوند
بانگ حلقه زدن کعبهٔ علیا شنوند
زان کلیدی که نبی نزد بنی شیبه سپرد
زان کلیدی که نبی نزد بنی شیبه سپرد
زان کلیدی که نبی نزد بنی شیبه سپرد
بانگ پر ملک و زیور حورا شنوند
بانگ پر ملک و زیور حورا شنوند
بانگ پر ملک و زیور حورا شنوند
چون جرس دار نجیبان ره یثرب سپرند
چون جرس دار نجیبان ره یثرب سپرند
چون جرس دار نجیبان ره یثرب سپرند
ساربان را همه الحان، جرس آسا شنوند
ساربان را همه الحان، جرس آسا شنوند
ساربان را همه الحان، جرس آسا شنوند
در فلک صوت جرس زنگل نباشان است
در فلک صوت جرس زنگل نباشان است
در فلک صوت جرس زنگل نباشان است
که خروشیدنش از دخمهٔ دارا شنوند
که خروشیدنش از دخمهٔ دارا شنوند
که خروشیدنش از دخمهٔ دارا شنوند
به سلام آمدگان حرم مصطفوی
به سلام آمدگان حرم مصطفوی
به سلام آمدگان حرم مصطفوی
ادخلوها به سلام از حرم آوا شنوند
ادخلوها به سلام از حرم آوا شنوند
ادخلوها به سلام از حرم آوا شنوند
النبی النبی آرند خلایق به زبان
النبی النبی آرند خلایق به زبان
النبی النبی آرند خلایق به زبان
امتی امتی از روضهٔ غرا شنوند
امتی امتی از روضهٔ غرا شنوند
امتی امتی از روضهٔ غرا شنوند
از صریر در او چار ملایک به سه بعد
از صریر در او چار ملایک به سه بعد
از صریر در او چار ملایک به سه بعد
پنج هنگام دوم صور به یک جا شنوند
پنج هنگام دوم صور به یک جا شنوند
پنج هنگام دوم صور به یک جا شنوند
بر در مرقد سلطان هدی ز ابلق چرخ
بر در مرقد سلطان هدی ز ابلق چرخ
بر در مرقد سلطان هدی ز ابلق چرخ
مرکب داشته را نالهٔ هرا شنوند
مرکب داشته را نالهٔ هرا شنوند
مرکب داشته را نالهٔ هرا شنوند
خود جنیبت به درش داشته بینند براق
خود جنیبت به درش داشته بینند براق
خود جنیبت به درش داشته بینند براق
کز صهیلش نفس روح معلا شنوند
کز صهیلش نفس روح معلا شنوند
کز صهیلش نفس روح معلا شنوند
موسی استاده و گم کرده ز دهشت نعلین
موسی استاده و گم کرده ز دهشت نعلین
موسی استاده و گم کرده ز دهشت نعلین
ارنی گفتنش از هبر تجلا شنوند
ارنی گفتنش از هبر تجلا شنوند
ارنی گفتنش از هبر تجلا شنوند
بهر وایافتن گم شده نعلین کلیم
بهر وایافتن گم شده نعلین کلیم
بهر وایافتن گم شده نعلین کلیم
والضحی خواندن خضر از در طاها شنوند
والضحی خواندن خضر از در طاها شنوند
والضحی خواندن خضر از در طاها شنوند
بنده خاقانی و نعت سر بالین رسول
بنده خاقانی و نعت سر بالین رسول
بنده خاقانی و نعت سر بالین رسول
تاش تحسین ز ملک در صف اعلی شنوند
تاش تحسین ز ملک در صف اعلی شنوند
تاش تحسین ز ملک در صف اعلی شنوند
فخر من بنده ز خاک در احمد بینند
فخر من بنده ز خاک در احمد بینند
فخر من بنده ز خاک در احمد بینند
لاف دریا ز دم عنبر سارا شنوند
لاف دریا ز دم عنبر سارا شنوند
لاف دریا ز دم عنبر سارا شنوند
نعت صدر نبوی که به غربت گویم
نعت صدر نبوی که به غربت گویم
نعت صدر نبوی که به غربت گویم
بانگ کوس ملکی به که به صحرا شنوند
بانگ کوس ملکی به که به صحرا شنوند
بانگ کوس ملکی به که به صحرا شنوند
نکنم مدح که من مرثیه گوی کرمم
نکنم مدح که من مرثیه گوی کرمم
نکنم مدح که من مرثیه گوی کرمم
چون کرم مرد ز من بانگ معزا شنوند
چون کرم مرد ز من بانگ معزا شنوند
چون کرم مرد ز من بانگ معزا شنوند
زنده کردم سخن ار شاکر من شد چه عجب
زنده کردم سخن ار شاکر من شد چه عجب
زنده کردم سخن ار شاکر من شد چه عجب
که ز عازر صفت شکر مسیحا شنوند
که ز عازر صفت شکر مسیحا شنوند
که ز عازر صفت شکر مسیحا شنوند
شاید ار لب به حدیث قدما نگشایند
شاید ار لب به حدیث قدما نگشایند
شاید ار لب به حدیث قدما نگشایند
ناقدانی که ادای سخن ما شنوند
ناقدانی که ادای سخن ما شنوند
ناقدانی که ادای سخن ما شنوند
آب هر آهن و سنگ ار بشود نیست عجب
آب هر آهن و سنگ ار بشود نیست عجب
آب هر آهن و سنگ ار بشود نیست عجب
که دم آتش طور از ید بیضا شنوند
که دم آتش طور از ید بیضا شنوند
که دم آتش طور از ید بیضا شنوند
شاعران حیض حسد یافته چون خرگوشند
شاعران حیض حسد یافته چون خرگوشند
شاعران حیض حسد یافته چون خرگوشند
تا ز من شیر دلان نکتهٔ عذرا شنوند
تا ز من شیر دلان نکتهٔ عذرا شنوند
تا ز من شیر دلان نکتهٔ عذرا شنوند
خصم سگ دل ز حسد نالد چون جبهت ماه
خصم سگ دل ز حسد نالد چون جبهت ماه
خصم سگ دل ز حسد نالد چون جبهت ماه
نور بی صرفه دهد وه وه عوا شنوند
نور بی صرفه دهد وه وه عوا شنوند
نور بی صرفه دهد وه وه عوا شنوند
از سر خامه کنم معجزه انشا، به خدای
از سر خامه کنم معجزه انشا، به خدای
از سر خامه کنم معجزه انشا، به خدای
گر چنین معجزه بینند سران یا شنوند
گر چنین معجزه بینند سران یا شنوند
گر چنین معجزه بینند سران یا شنوند
راویان کیت انشای من انشاد کنند
راویان کیت انشای من انشاد کنند
راویان کیت انشای من انشاد کنند
بارک الله همه بر صاحب انشا شنوند
بارک الله همه بر صاحب انشا شنوند
بارک الله همه بر صاحب انشا شنوند